بررسی پیوند بین اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک

نوع مقاله : علمی-ترویجی

نویسندگان

1 دانشیار گروه اقتصاد، دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس

2 دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی، دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

چکیده
از دهۀ 1890 میلادی، علم اقتصاد با عنوان نئوکلاسیک یاد ‎شده ‎است. به‌طور دقیق‎تر، اقتصاد سیاسی کلاسیک به اقتصاد نئوکلاسیک تغییر نام داده ‎است. ابداع اصطلاح نئوکلاسیک در سیر تاریخ اندیشۀ اقتصادی کاربرد وسیعی را ایجاد کرده ‎است و افراد متعددی چنین اصطلاحی را به ‎کار برده‎اند. از ‎آن‌جایی ‎که مارشال در تعیین یا اثبات پیوستگی میان اقتصاد نهایی‎گرایی با اقتصاد سیاسی کلاسیک نسبت به دیگر بنیان‎گذاران مشتاق‎تر بود، او در پس ریشۀ اصطلاح نئوکلاسیک قرار دارد. مارشال درصدد بود نوعی پیوند و پیوستگی را میان اقتصاد نهایی‎گرایی و کلاسیک نشان ‎دهد. بالاتر از آن، مارشال در تلاش بود که نشان‎ دهد اقتصاد نئوکلاسیک تداوم اقتصاد سیاسی کلاسیک است. در این مقاله با استفاده از مستندات کتابخانه‎ای و روش تحلیلی ـ توصیفی نشان ‎خواهیم ‎داد چنین انتسابی (نئوکلاسیک) به مفهوم پیوستگی میان اقتصاد کلاسیک و نهایی‎گرایی و به معنای ادامۀ راه کلاسیک، صحیح نیست. از همین رو، با رجوع به نظریات ارزش و توزیع، عدم‎ پیوستگی بین نظریات ارزش و توزیع کلاسیک، نهایی‎گرایی و مارشال را نشان‎ خواهیم ‎داد. همچنین، با اشاره به دیگر وجوه متمایز کلاسیک‎ها و نئوکلاسیک‎ها، بر نادرست‎بودن چنین انتسابی تأکید خواهیم کرد.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Study of the Link between Classical and Neo-Classical Economics

نویسندگان [English]

  • Seyyed Ebrahim Hosseininasab 1
  • Behrouz Nikamiz 2
1 Associate Professor, Department of Economics, Faculty of Management and Economics, Tarbiat Modares University
2 M.A Student in Economics, Faculty of Management and Economics, Tarbiat Modares University
چکیده [English]

Since 1890, the science of economics is expressed as neo-classical. To be more accurate, the classical political economy is changed to neo-classical economy. The term “neo-classical economics” has been widely used ever since by numerous economists. As Marshall was more enthusiastic than other founders in determining or proving the connection between Marginalism and classical political economy, he is the one behind the coinage of the term neo-classical. Marshal sought to show a connection between marginalist and classical economy. Above all, he wanted to show that neo-classical economy is the continuation of the classical political economy. Using library sources and analytical-descriptive method, this paper attempts to show that is it not correct to attribute the neo-classical economics to the concept of connection between classical and marginalist economics or consider it as continuation of the classical economics. Thus, we show the discontinuity between the classical, marginalist, and Marshall’s theories of value and distribution by referring to theories of value and distribution. Also, such wrong attribution is emphasized by referring to other distinctive features of classical and neo-classical economics.
 
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Keywords: classical economics
  • marginalism
  • neo-classical economics
  • Value Theory
  • distribution theory
  • Alfred Marshall
اسلاملوئیان، کریم (1383). «مکانیک مطلوبیت و نفع شخصی: نگرشی دوباره به دکترین فایده‎گرایی جونز»، مجلۀ تحقیقات اقتصادی، ش 64.
 
اسنودان، برایان و هاوارد آر وین (1382). «تکامل اقتصاد کلان جدید»، ترجمۀ یدالله دادگر، نامۀ مفید، ش 38.
 
احمدی، علی‎محمد (1382). «آثار سیاست‎های تعدیل اقتصادی بر توزیع درآمد (مطالعۀ موردی اقتصاد ایران)»، رسالۀ دکتری اقتصاد، دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس.
 
یوئنگرت، ام. (1386). «تمایز اثباتی ـ هنجاری در علم اقتصاد و تقدم تاریخی آن بر تمایز واقعیت ـ ارزش»، ترجمۀ علی نعمتی، فصلنامۀ اقتصاد اسلامی، س 7، ش 26.
 
الوی، جیمز (1384). «تاریخچه‎ای از علم اقتصاد در جایگاه علمی اخلاقی»، ترجمۀ علی نعمتی، مجلۀ اقتصاد اسلامی، ش 19.
 
اسپرومورگوس، تونی (1381). «آشنایی با مکاتب اقتصادی: مکتب نئوکلاسیک»، ترجمۀ سیدحسین میرجلیلی، مجلۀ اقتصادی، دورۀ دوم، س 2، ش 15.
 
ایسینگ و همکاران (1374). تاریخ عقاید و اندیشههای اقتصادی ده استاد، ترجمۀ هادی صمدی، تهران: مؤسسۀ تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس.
 
باربر، ویلیام (1370). سیر اندیشههای اقتصادی: بررسی تطبیقی مکتبهای کلاسیک و نئوکلاسیک و مارکس و کینز، ترجمۀ حبیب‎الله تیموری، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (شرکت سهامی).
 
بوردرز، ماکس (1389). «دور باطل جدایی ارزش از ارزش‎گذار: ذهنی‎بودن بی‎پایان ارزش»، ترجمۀ محسن رنجبر، سایت رستاک http://www.rastak.com/article/print/id/5577
 
تفضلی، فریدون (1388). تاریخ عقاید اقتصادی (از افلاطون تا دورۀ معاصر)، تهران: نشر نی.
 
توکلی، احمد (1380). «اقتصاد بازار و توزیع درآمد»، مجلۀ اقتصاد اسلامی، ش 1.
 
دادگر، یدالله (1389). تاریخ تحولات اندیشة اقتصادی (آزمونی مجدد)، قم: دانشگاه مفید.
 
شاکری، عباس (1387). اقتصاد کلان: نظریهها و سیاستها، ج 2، تهران: پارس نویسا.
 
شاکری، عباس (1386). اقتصاد خرد 2: نظریهها و کاربردها، تهران: نشر نی.
 
شاکری، عباس و امین مالکی (1388). «تحول در اندیشۀ توزیع درآمد در قرن بیستم (حرکت از توزیع تابعی به توزیع مقداری درآمد)»، مجلۀ پژوهشنامۀ اقتصادی، س 9، ش 4.
 
عبادی، جعفر (1384). مباحثی در اقتصاد خرد (بازارها، تعادل عمومی و اقتصاد رفاه)، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‎‎ها (سمت).
 
غنی‎نژاد، موسی (1376). مقدمهای بر معرفتشناختی علم اقتصاد، تهران: مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه‎ریزی و توسعه.
 
غنی‎نژاد، موسی (1386). «ساموئل بیلی و نقد نظریۀ ارزش مطلق»، سایت رستاک:http://rastak.com/article/print/id/786
 
فرگوسن، چارلز (1385). نظریۀ اقتصاد خرد، ترجمۀ محمود روزبهان، ج 2، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
 
قدیری اصلی، باقر (1387). سیر اندیشۀ اقتصادی، تهران: دانشگاه تهران.
 
گرجی، ابراهیم و شیما مدنی (1384). «بررسی سیر تحول مکتب کلاسیک به نئوکلاسیک و سپس کلاسیک جدید»، مجلۀ تحقیقات اقتصادی، ش 70.
 
مارشال، آلفرد (1340). اصول علم اقتصاد، ترجمۀ حسین موتمن، تهران: دانشگاه تهران.
 
نمازی، حسین و یدالله دادگر (1390). اقتصاد متعارف، اقتصاد ارتدکس و اقتصاد اخلاقمدار، تهران: شرکت سهامی انتشار.
 
ناظمان، حمید (1375). «چگونه علم اقتصاد علم شد؟»، مجلۀ پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع)، ش 3.
 
ناجی میدانی، علی‎اکبر (1385). «بررسی متقابل رشد اقتصادی و توزیع درآمد در ایران (1347-1372)»، پایان‎نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس.
 
واگی، جانی و پیتر گروئن‎وگن (1387). تاریخ مختصر اندیشۀ اقتصادی (از مرکانتیلیسم تا پولباوری)، ترجمۀ غلامرضا آزاد (ارمکی)، تهران: نشر نی.
 
هوروتیز، استیون (1388). «پرسش از استادان: منظور از ارزش اقتصادی چیست؟»، سایت رستاک: http://www.rastak.com/article/print/id/3681
 
Arnsperger, Christian and Yanis Varoufakis (2006). “What is Neoclassical Economics?”, Post-Autistic Review, No. 38.
 
Aspromourgos, Tony (1986). “On the Origins of the Term Neoclassical”, Cambridge Journal of Economics, No. 10.
 
Colander, David (2000), “The Death of Neoclassical Economics”, Journal of the History of Economic Thought, Vol. 22 (02).
 
Colander, David, Richard Holt and Barkley Rosser (2004).“The Changing Face of Mainstream Economics”, Review of Political Economy, Taylor and Francis Journals, Vol. 16 (4).
 
Marshal, Alferd (1890). “Principles of Economics”, 8th ed, London: Macmilan. The Online Library of Liberty, http: //oll.libertyfund.org.
 
M. Ormazabal, Kepa (2005). “Neo-Classical Economics Is not “Neo”, But “Anti”-Classical”, Post-Autistic Review, No. 30.
 
Udehn, Lars (2002). “The Changing Face of Methodological Individualism”, Annu Rev, Social, No. 28.
 
Zafirovski, Milan (1999). “How Neo-Classical is Neoclassical Economics? With Special Reference to Value Theory”, History of Economics Review.
 
Ekelund Jr, Robert B. and Robert F. Hebert (2003). “The Origins of Neoclassical Microeconomics”, Journal of Economics Perspectives, Vol. 16, No. 3.